Happy Sepandarmazgan
Sepandārmazgān (in Persian: سپندارمذگان)[1] is the celebration day of love and earth in ancient Iranian culture. This day is dedicated to Spenta Armaiti, Spandārmad in Middle Persian, the Middle Iranian language/ethnolect of Southwestern Iran that during Sassanid times (224-654 CE) became a prestige dialect and so came to be spoken in other regions as well.
It is celebrated the 29th of Bahman in Iranian calendar. Modern folklore dates the celebration to ancient times and Zoroastrian tradition.[citation needed] Sepandarmazgan is the celebration day of Love, Friendship and Earth in ancient Persian culture.
According to Iranian tradition, the day of Sepandarmazgan was held in the Great Persian Empire in the 20th century BC. That is the national title of the Earth and the Earth is the symbol of love & modesty. Persians have a rich culture with many great feasts based on natural occasions that have been mixed up with happiness and Joy. In the feast of Sepandarmazgan, the Earth was worshiped and women venerated. On this day, women and girls sat on the throne and men and boys had to obey them and bring them presents and gifts. In this way, men were reminded to acclaim and respect women. Sepandarmaz is another name for mainyu (earth) meaning Holy, Humble and Passionate. Sepandarmaz is also Earth Guardian Angel. It is the symbol of humbleness. It means modest toward the entire creation. These are the qualities attributed to Earth that spreads beneath our feet, thus the symbol of modesty and love. As human beings, there are creatures that we find unpleasant and repulsive, but Earth is not like us. She embraces all creatures the same and loves them the same; like a mother who loves all children alike, even when they are ugly. In ancient Persian culture, mother is symbolized by Sepandarmaz or earth.
In ancient Iran each day of the month had a name, and all months had 30 days. For example, the first day was called Ahuramazda, the second day Bahman, which is the first attribute of God, the third day was called Ordibehesht meaning truth and purity which again are attributes of God. The fourth day is called Shahrivar, meaning ideal kingship that belongs to God who rules the whole universe. The cryptic meaning of this word is that in the same way that God rules over the heavenly bodies, we should rule our bodies with good thoughts, words and deeds. This brings us to the fifth day Sepandarmaz. Another rule here was that whenever the name of a day coincided with that of the month, a feast was held. So the feast of Sepandarmazgan is held on the sepandarmaz day of the month of Esfand (originally Spand or Espand). Similarly, the 16th day of any month is called Mehr and the feast of Mehrgan is held on the 16th day of the month of Mehr which was one of the most important feasts of the past. The day of Aban in the month of Aban is the day of another feast called Abangan, and was used as an occasion to appreciate and worship water and the day of Azar in the month of Azar, called Azargan was the feast of appreciation of fire and so forth.
[edit]Date of celebration
The original date for this ceremony was 5th of Esfand, which corresponds to 24th February in the Gregorian calendar. The popular revised date of 29th Bahman, or 18th February, is due to the disorganized calendering during the past 20 years.
[edit]Notes
^ There is no entry for "Sepandarmazgan" in Joseph Steingass, A Comprehensive Persian-English Dictionary (on-line search engine).
Please refer to the website below for information based on Abū Rayhān al-Bīrūnī's book (The Remaining Signs of Past Centuries)
From Wikipedia, the free encyclopedia
سپندارمذگان
جشن سپندارمذگان یکی از جشنهای ایرانی است که امروز ایرانیان آنرا در روز سپندارمذ (پنجمین روز) از ماه سپندارمذ (اسفند) برگزار میکنند. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آوردهاست که ایرانیان باستان این روز را
روز بزرگداشت زن و زمین میدانستند
تاریخچه
در گاهشماریهای مختلف ایرانی، علاوه بر این که ماهها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بهعنوان مثال روز اول هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمذ» بودهاست. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را بهعنوان نماد مهر مادری و باروری میپنداشتند.
در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی میشدهاست که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن میشد، جشنی ترتیب میدادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلاً شانزدهمین روز هر ماه، «مهر» نام داشت و که در ماه مهر، «مهرگان» لقب میگرفت و میبینیم که چگونه هر جشنی با معنی و مفهوم عمیق خود برای مردم شادی میآفرید.
روز آبان در ماه آبان جشن «آبانگان» است یعنی جشن ستایش آب و روز آذر در ماه آذر جشن «آذرگان» است یعنی جشن ستایش آتش و همین طور روز پنجم ماه دوازدهم (اسفند)، «سپندارمذ» یا «اسفندار مذ» نام داشت که جشنی با همین عنوان میگرفتند. «سپندارمذگان» روز زن و زمین است.
روز پنجم اسفند در همه گاهشماریهای ایرانی به عنوان روز جشن اسپندار مذگان شناخته میشود
آیینها
در این روز مردان به همسران خودهدیه میدادند. مردان زنان خانواده را بر تخت شاهی مینشاندند و از آنها اطاعت میکردند و به آنان هدیه میدادند. این یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسران خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا مدتها ادامه داشت و بسیار باشکوه برگزار میشد همواره این آزرم و احترام به زن برای مردان گوشزد میگردید. این جشن هیچ ارتباطی به ولنتاین ندارد
اختلاف در زمان برگزاری
هم اکنون در برخی جاها، به جای روز سپندارمذ (پنجم) از ماه سپندارمذ (اسفند)، روز بیست و نهم بهمن را روز جشن سپندارمذگان میدانند. در باره پرسش بخاطر وجود دوگانگیها باید گفت که جشنها و فاصلههای میان آنها در نوشتههای کهن ایرانی دارای تعریف و اندازههای مشخصی است که به مانند دانههای یک زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگر هستند. تغییر جای یکی از آنها، موجب گسست همه این رشته خواهد شد.
چنانکه در منابع ایرانی آمدهاست، جشن سده پس از ۴۰ روز از شب یلدا یا چله، و پس از ۱۰۰ روز از اول آبان قرار دارد. همچنین جشن سده، پیش از ۲۵ روز از جشن اسفندگان است.
این اندازهها و فاصلههای تعریف شده در نوشتهها و ریشه نامههای کهن ایرانی، تنها با گاهشماری ایرانی با ماههای سی و یک روزه (مبدأ هجری خورشیدی کنونی) که بزرگترین دستاورد دانش گاهشماری در جهان است، همسان است؛ ولی با کتابچهای نوساخته که در چند سال گذشته در ایران با نام سالنمای دینی زرتشتیان چاپ میشود، هماهنگی ندارد. چرا که در این کتابچه، فاصله ۱۰۰ روزه از اول آبان تا جشن سده به ۱۰۶ روز، فاصله ۴۰ روزه شب چله (یلدا) تا جشن سده به ۴۶ روز، و فاصله ۲۵ روزه جشن سده تا سپندارمذگان (اسفندگان) به ۱۹ روز رسیدهاست. این فاصلهها با هیچکدام از اسناد و منابع و تاریخنامههای ایرانی هماهنگی ندارد.
اینها نمونههایی از آشفتگیهایی است که منتشرکنندگان این کتابچه در ذهن نوجویان ایجاد کرده و نه تنها نظام قانونمند گاهشماری ایرانی را مخدوش کردهاند، بلکه اختلالهایی نیز در تقویم سنتی یزدگردی زرتشتی که در میان بسیاری از زرتشتیان ایران و عموم زرتشتیان هند و جهان رواج دارد، به وجود آوردهاند.
قدمت بیست ساله این تقویم، دستکاریهای فراوان در گاهشماری ایرانی و زرتشتی، نبود هیچگونه سامانه کبیسهگیری و تعریف مشخص از طول سال، مبدأ سالشماری ساختگی و نیز اختلافهای فراوان با دیگر زرتشتیان جهان باعث شده که زرتشتیان نیز چنین دستکاریهایی در قواعد سنتی و دینی را نادرست شمارند.
از این رو، زمان درست شب یلدا برابر با شامگاه ۳۰ آذر، جشن سده در ۱۰ بهمن و جشن سپندارمذگان (اسفندگان) در ۵ اسفند است[۱]
آئینها و دیگر نامها
این جشن را با نامهای جشن برزیگران هم نامیدهاند [۲]. در روز اسفندگان چند جشن با مناسکی بهخصوص برگزار میشدهاست. نخستین جشن مردگیران یا جشن مژدگیران بود که اختصاص به زنان داشت. در این روز مردان زنان را هدیهای خریدندی و از ایشان قدردانی کردندی. [۳] امروزه نیز بیشترین جنبهٔ مورد تأکید در اسفندگان قدردانی از زنان است. در زمان گذشته [چنان که ابوریحان روایت کردهاست] عوام کارهای دیگری هم انجام میدادند چون آئینهای جادوی برای دورکردن خرفستران اما ابوریحان این آئینها را تازه و نااصیل خواندهاست.[۴]
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد

Comments